پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژوئیه, ۲۰۰۹

افسوس بر این عمر گرانمایه که بگذشت

یکشنبه 28 تیرماه 1388 این هم شعری زیبا از سعدی در باره ی گذر عمر: خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم+دیبا نتوان بافت از این پشم که رشتیم بر لوح معاصی خط عذری نکشیدیم+پهلوی کبائر حسناتی ننوشتیم ما کشته نفسیم و بسی آه برآید+ از ما به قیامت که چرا نفس نکشتیم؟ افسوس بر این عمر گرانمایه که بگذشت +ما از سر تقصیر و خطا در نگذشتیم دنیا که در او مرد خدا گل نسرشته است + نامرد که ماییم، چرا دل بسرشتیم؟ ایشان چو ملخ در پس زانوی ریاضت + ما، مور میان بسته روان بردرو دشتیم ایام جوانی چو شب و روز برآمد+ ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم واماندگی اندر پس دیوار طبیعت+حیف است دریغا که در صلح بٍهَشتیم چون مرغ بر این کنگره تا کی بتوان خواند+یک روز نگه کن که بر این کنگره خشتیم ما را عجب ارپشت و پناهی بود آن روز+کامروز کسی را نه پناهیم و نه پشتیم گر خواجه شفاعت بکند روز قیامت + شاید که زمشاطه نرنجیم که زشتیم باشد که عنایت برسد ورنه مپندار + با این عمل دوزخیان کاهل بهشتیم سعدی مگر از خرمن اقبال بزرگان + یک خوشه ببخشند که ما تخم نکشتیم.

چهارمین کنفرانس ملی آموزش الکترونیکی

دوشنبه 22 تیرماه 1388 چهارمین کنفرانس ملی و اولین کنفرانس بین المللی آموزش الکترونیکی در 18 و 19 اذر ماه 1388 در دانگشاه علم صنعت ایران برگزار خواهد شد. علاقه مندان به این لینک جهت اطلاع از موضوعات و تاریخ های همایش مراجعه کنند. در ضمن کنفرانس دانشجویی در 19 و 20 آذرماه نیز برگزار خواهد شد.

شمع سوخته

شنبه سیزدهم تیرماه 1388 یکی از بهترین گروه های دانشجویی که طی مدت تدریس با آن ها کلاس داشته ام دانشجویان کارشناسی روان شناسی عمومی دانشگاه بوده اند. به جرات می توانم بگویم از تدریس در کلاس های این دانشجویان واقعاً لذت برده ام. بگذریم، این را گفتم تا وبلاگ یکی از این دانشجویان را معرفی کنم. صاحب وبلاگ یکی از دانشجویان خوب ورودی 1385 رشته ی روان شناسی است که نه شاعری و نه وبلاگ نویسی را در پیشنانیش نخوانده بودم!! این را هم اضافه کنم علی رغم اینکه بعضی می گویند سیاه رنگ عشقه!! به توصیه من رنگ زمینه ی وبلاگش را از سیاه تغییر و عکس غم انگیزی را که در حاشیه ی وبلاکش گذاشته بود، با این توجیه که ما روان شناس ها نباید پیام آور غم باشیم، عوض کرد. این هم شعری از این وبلاگ که با اعتراف شاعر سر کلاس نوشته!! روزی که تو را دیدم و پایم لرزید + دیدی که چه باران عجیبی بارید لبخند زدی و آسمان روشن شد + خورشید به هردو تای ما می خندید البته امیدوارم هیچ وقت پایش در مواجهه با امورات مادی نلرزد. و این شعر بسیار زیبا در مورد امام زمان (عج): آقاببین که ازپی هم جمعه ها گذشت + این جمعه هم رسید ولی بی شما گذشت یک

پایان امتحانات

شنبه سیزدهم تیرماه 1388 امروز آخرین لیست نمرات را ارسال کردم. پس از چند هفته که به دلیل امتحانات فرصت به روز کردن وبلاگ فراهم نشد، ان شاء الله از امروز مجدداً خواهم نوشت.