اعتراضی به حق در دانشگاه بیرجند

22 شهریور 1389
این اعتراض به حق رو بخونید! . نه از بابت اینکه نویسندۀ آن از دانشجویان خودم است، بلکه معتقدم هر انتقاد و حرف حقی رو باید بپذیریم؛ البته باید اذعان کنم که به شخصه از خواندن آن متأثر شدم. شاید نه به دلیل اینکه با عدم نظم و احساس مسئولیت مان، با روان او، و البته خیلی ها مانند او که این بلاها سرشان می آید و دست به قلم نمی برند، بازی می کنیم؛ بلکه از بابت اینکه ما ادعا زیاد می کنیم ولی در صحنۀ عمل وقتی نوبت به خودمان می رسد همان کارهایی را انجام می دهیم که در وقت انتقاد از دیگران مطرح می کنیم.
متأثر شدم از بابت اینکه این دانشجو و امثال او که آخرین روزهای خود را در دانشگاه سپری می کند، باید به نوعی پس از خروج از اینجا، تا مدت ها خودشان را جزیی از جامعۀ دانشگاه بیرجند بدانند، به درس خواندن و زندگی کردن در اینجا ببالند، و اگر در آینده کسی شدند، بتوانند کمکی برای دانشگاه باشند، نه با خاطره ای تلخ دانشگاه را ترک کنند. 
شاید یکی از مهم ترین نکاتی که موجب این نوع بی نظمی شده، عدم بهره گیری درست از ظرفیت های دانشگاه است. وقتی مسئولی سرکارش نباشد، یا اگر باشد، بود و نبودش، به دلیل اینکه بیش از آنکه به دنبال منافع جمعی دانشگاه باشد به فکر منافع فردی اش است، فرقی نکند، نباید انتظار بیش از این داشت. چند وقت پیش یکی از مسئولین دانشگاه می گفت سال گذشته (اگر اشتباه نکنم) 7 یا 8 همایش خارجی رو شرکت کرده. به نظر من چنین مسئولی خیانتی بزرگ مرتکب شده، چون اگر بپذیریم که برای هر همایش خارج کشور از تهیه مقاله و تا ..... ویزا .......... رفت و برگشت، چیزی حدود یک ماه باید ذهن را مشغول کرد، آن مسئول چگونه می تواند در جهت ارتقاء حوزه تحت مسئولیت اش گام بردارد. البته حرف اینجا بسیار است که بنا به ملاحظاتی شاید نتوان گفت.

پست‌های معروف از این وبلاگ

طرح بلوکی تصادفی شده

کاربرد میانگین هارمونیک یا همساز

کوزه هر چه خالی تر پر هیاهوتر!