هر چه مي­خنديم برخي چهره درهم مي­كشند

شنبه 10 اسفند 1387

شعری زیبا از عليرضا قزوه

هر چه مي­خنديم برخي چهره درهم مي­كشند
خنده را هم با مداد دودي غم مي­كشند
سرخوشان از بيم غم دنبال شادي مي­دوند
لوطیان از فرط شادي نشئه­ی غم مي­كشند
تاجران در بيت­شان آروغ شرعي مي­زنند
شاعران در شعرشان آه دمادم مي­كشند
پشت اين بازار ناموزون ترازودارها
عقل را كم مي­خرند و عشق را كم مي­كشند
آخرت جويان خدايا بيشتر دنيايي­اند
آخر از چاه زنخدان آب زمزم مي­كشند
نقش اگر باشد عزاگويان حيدر حيدرند
نقشه­اي باشد اگر با ابن ملجم مي­كشند
گول اين نقش آفرينان ثناگو را مخور
بيشتر گرسيوزان را شكل رستم مي­كشند
اي خوشا آنان كه نقاّشان درد مردمند
عيد را عيد و محّرم را محّرم مي­كشند

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

طرح بلوکی تصادفی شده

کاربرد میانگین هارمونیک یا همساز

کوزه هر چه خالی تر پر هیاهوتر!