بی نظمی و سرعت حرف اول و آخر سرویس های دانشگاه

دوشنبه 19 اسفند 1387

رفت و آمد با سرویس دانشگاه هم خود حکایتی دارد. همیشه وقتی از کنار سرویس های دانشگاه که در بسیاری از موارد با سرعت سرسام آور در حال تردد هستند می گذشتم می گفتم چرا کسی اعتراضی نمی کند؟ باید حتماً حادثه ای رخ دهد تا فکری کنند. امروز صبح راننده ی سرویس واقعاً سریع رانندگی می کرد. در پیچ ها درست مانند حالتی که قبلاً در سرویس های دانشجویی دیده بودم سریع می پیجید و .....
موضوع جالب تر عصر بود که سرویس دانشگاه که ساعت 5/5 بعدازظهر باید از جلوی ساختمان دانشکده هنر حرکت کند از کنار استاد سرا راه خود را به سوی دانشکده ادبیات کج کرد و رفت و من هم دست از پا دراز تر با تاکسی تلفنی آمدم!!! البته حدس می زنم ایشان کاری داشتند که می خواستند زودتر به شهر برسند. به این می گن نظم و انضباط که قاعدتاً دانشگاه باید سرآمدش باشه. همه ی ما هم آنقدر منفعل شده ایم که هیچ سر و صدایی نمی کنیم. شاید هم به نوعی حق داشته باشیم چون اگر قرار باشد دنبال اصلاح این موارد باشی باید از کار و زندگیت بگذری و از صبح تا شب به دنبال اطلاع موضوع به مسئولین باشی، آن هایی که خود باید نظارت بر این موارد را در سرلوحه ی کارشان داشته باشند. تازه اگر مطلب را منتقل کنی چه می شود؟ احتمال برخورد با راننده و یا فرد خاطی که تقریباً صفر است، تازه اگر با فرد مذکور در آینده کاری داشته باشی که کارت با کرام الکاتبین است...

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

طرح بلوکی تصادفی شده

کاربرد میانگین هارمونیک یا همساز

کوزه هر چه خالی تر پر هیاهوتر!