رسمی قطعی شدن و آنچه دانشگاه از ما می خواهد

دوشنبه هفت اردیبهشت 1388

این چند روز سخت مشغول تکمیل پرونده رسمی قطعی ام بودم کاری را که سه سال پیش می شد با یک تز دکتری انجام دهم حالا بعد از سه سال که فکر می کردم وظیفه اصلی ام تلاش در جهت ارتقاء دانشگاه است باید از هشتصد خوانی که طی این سه سال ایجاد شده بگذرانم. برکسی منتی ندارم که هر چه می کشیم از خود و باورهای خود می کشیم.
درخواست مربوط به رسمی قطعی شدن را بعد از یکی دو نامه ی ارسالی که اگر ظرف فلان سال رسمی قطعی نشوید باید بروید دنبال کارتان، در آذر 86 نوشتم. مدارکم در حدود اسفند همان سال از حوزه ی اداری آموزشی به اداری مالی و سپس تهران ارسال شد. از قرار معلوم مدارک ناقص بوده و برگشت داده شده است. و بعد هم در پایان سال قبل به تغییر آئین نامه خورده و .....
خلاصه کنم، برداشت من این بوده که وقتی در سیستمی اداری وظایف هر بخش و افراد سیستم از قبل تعیین می شود و طی مکاتبات مسئولیت افراد در این زمینه مشخص است در ارتباط با پرونده ام وظیفه داشته ام فرم ها و مدارک را تنظیم و تحویل مدیر گروه بدهم ایشان به دانشکده و کمیته منتخب برای بررسی و ارزیابی و آن ها به معاونت آموزشی برای بررسی مجدد مدارک و نهایتا به حوزه اداری مالی برای ارسال به تهران. اگر هم با این سیر جایی در پرونده نقص داشته نباید پرونده را به تهران ارسال می کردند. اما این ها همه رؤیا بوده چون از قرار معلوم همه کارها را باید خودمان انجام دهیم یعنی عضو هیأت علمی که کارش مشخص است باید راه بیفتد از این اتاق به آن اتاق و وظایفی که برای سیستم عریض وطویل اداری مان تعیین شده را خودش انجام دهد. حتی خودش باید پیگیر باشد و تمنا کند که خواهش می کنم این پرونده را نگاه کنید و اگر کم و کسری دارید به ما امر کنید تا تکمیل کنیم!!!! اگر اتفاقاً سری به سازمان مرکزی نزنی و اتفاقی شما را نبینند پرونده ی شما گوشه ی اتاق خاک خواهد خورد و خواهد پوسید!! و در آخر هم تهدید می شوید که اگر خودتان نیایید اینجا و کارهای خودتان را انجام ندهید رسمی قطعی نخواهید شد و ....
ما هم گفتیم چشم! سیستم و مدیریت حاکم بر آن از ما نمی خواهد که دنبال این باشیم چه گیر و مشکلی در مجموعه وجود دارد و به دنبال رفع آن باشیم. نمی خواهد از وقت خود و خانواده بزنیم و برای ارتقاء کمی و کیفی مجموعه تلاش کنیم واگر اینگونه باشیم تازه در آخر هم به فضولی بیجا و توطئه و کاری که به شما مربوط نیست را انجام می دهید و .....مفتخر شویم. باید تنها چیزی که برایمان مهم باشد منافع شخصی مان باشد و بس!! این ره که می رویم به ترکستان (با عرض معذرت از ترک های عزیز!) است.....
.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

طرح بلوکی تصادفی شده

کاربرد میانگین هارمونیک یا همساز

کوزه هر چه خالی تر پر هیاهوتر!