دو جمله از شما

یکشنبه 12 مهر 1388

این دو روز حسابی سرم شلوغ بود با کلاس ها. الان هم آخر شب است و رمقی نمانده. ایمیل هایم را چک کردم! استادی که مقاله اش را با صرف وقت زیاد برای شماره ی دوم مجله ی مطالعات علوم تربیتی ویراستاری کرده ام و قرار بود تا اخر هفته مقاله ها را چاپ کنم، حالا نوشته که مقاله را برای مجله ی دیگری فرستاده! اخلاق حرفه ای کجاست؟ پاسخ دو، سه شبی که چندین ساعت از وقت شخصی من برای ویراستاری کار او گرفته شده را چه کسی باید بدهد؟ احترام به وقت دیگران کجاست؟ ما که این گونه ایم چگونه می توانیم الگوی دانشجویان مان باشیم؟ آن یکی مقاله کپی می کند، دیگری مدرک جعل می کند؟ این یکی برخلاف تعهد اولیه در آخرین لحظه تغییر عقیده می دهد، من هم که از همه بدتر!!

در شماره ی اول مجله نیز در آخرین لحظات قبل از چاپ و بر حسب اتفاق متوجه شدم یکی از اساتید که اتفاقاً در کار خود با دانشجویان هم بسیار سخت گیر است مقاله ای را که برای ما فرستاده را دو سال قبل در مجله ی دانشگاه شیراز چاپ کرده! خدا به ما رحم کرد. به او گفتم فکر آبروی ما را نکردی، فکر آبروی خودت هم نبودی؟ سکوت کرد...

بگذریم.... اما دو جمله زیر را دو تن از خوانندگان وبلاگ برایم فرستاده اند که این آخر شبی برایم بسیار لذت بخش بود. گفتم در لذت این دو جمله شما را هم سهیم کنم:

آخار سو (احتمالاً ترکی است) یعنی آب جاری و روان. آبی که هرگز از حرکت باز نمی ایستد: موج ز خود رفته ای تیز خرامیدو گفت + هستم ار میروم گر نروم نیستم.

از خدا بخواهیم در گذر عمر چنین باشیم. همیشه در حال حرکت و روان! روان به سوی انسان بودن و انسانی زیستن که در این وانفسای زندگی ماشینی کم دیده می شود. هم خود بخواهیم و تلاش کنیم که این گونه باشیم و هم جامعه و محیط اطراف مان این فرصت را برای مان ایجاد کنند! اگر ایجاد نمی کنند سنگ انداز این را هم نباشند؛ و دیگری نوشته:

انشاءا... که از این پس بتونم در گذر عمر فقط شاهد عبور ثانیه ها نباشم بلکه همراه با تیک تیک شان رو به سوی آینده ای درخشان حرکت کنم.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

طرح بلوکی تصادفی شده

کوزه هر چه خالی تر پر هیاهوتر!

کاربرد میانگین هارمونیک یا همساز