مردی در چاه و راه حل ها

سه شنبه 5 آبان 1388

به دلایل متعدد این داستان را قبول ندارم چون به نوعی ترویج بی توجهی به علم و قبول برتری سطحی نگری است، اما ممکن است در بعضی موقعیت ها واقعیت داشته باشد. بعضی اوقات لازم است به جای تعلل در مقابله با بعضی پدیده ها و حوادث، عمل گرا بود و اقدامی انجام داد. ابتدا جان فرد را نجات داد و بعد به دنبال دلایل و تبیین بود. اما داستان:

روزی مردی داخل چاهی افتاد و بسيار دردش آمد
یک مبلغ او را دید و گفت :حتما گناهی انجام داده ای
یک دانشمند عمق چاه و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت
یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد
یک یوگيست به او گفت : این چاله و همچنين دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعيت وجود ندارند
یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایين انداخت
یک پرستار کنار چاه ایستاد و با او گریه کرد
یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاه کرده بودند پيدا کند
یک تقویت کننده فکراو را نصيحت کرد که : خواستن توانستن است
یک فرد خوشبين به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی
سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاه بيرون آورد

پست‌های معروف از این وبلاگ

طرح بلوکی تصادفی شده

کوزه هر چه خالی تر پر هیاهوتر!

کاربرد میانگین هارمونیک یا همساز