آیا عادات مطالعه، اندیشه و حافظۀ ما در حال تغییر است!!
15 مرداد 1389
یکی از دلایلی که تلاش می کنم نوشته های هریک از مطالب وبلاگ از یکی، دو پاراگراف تجاوز نکند این است که خودم وقتی می خواهم مطلبی را در سایت و وبلاگی بخوانم، معمولاً اگر طولانی باشد، یا از قید خواندن آن می گذرم، یا از نیمه راه، آن را رها می کنم. احساسم این است که کمتر کسی پیدا می شود که حوصلۀ خواندن مطالب طولانی را داشته باشد. سر زدن به سایت ها، به نوعی شبیه گشته و گذار در شهر توسط گردشگرها است، که هر جایی اندکی درنگ می کنند و می گذرند.
از سوی دیگر، در جریان کار با دانشجویان به این نتیجه رسیده ام که بسیاری از آن ها در پایگاه های اطلاعاتی جستجو می کنند تا جستجویی کرده باشند!!! به طور مداوم مقاله ذخیره می کنند و بعد از خواندن حداکثر چکیده، آن را به کنار می نهند!!
حالا با خواندن این مطلب، دیدم که این شیوه ی همگانی است وشاید به نوعی تغییر در عادت فکر کردن، مطالعه کردن، حفظ کردن و حتی پژوهش است، که گسترش فناوری اطلاعات با خود به ارمغان آورده. سؤال اساسی اینجاست که آیا فناروی های جدید در حال شکل دادن انسانی جدیدی است!! مقاله طولانی است ولی چند خطی که نظرم را جلب کرد را در زیر آورده ام: (منبع اصلی مقاله مجله آتلانتیک است)
- قبلاً به آسانی میتوانستم در یک کتاب یا مقالهای طولانی غوطهور شوم. ذهنم درگیر جریان روایی متن یا تغییر جهتهای استدلال میشد و ساعتها در امتداد رشتههای طولانی نثر پرسه میزدم. اکنون دیگر به ندرت چنین چیزی رخ میدهد. معمولاً بعد از دو یا سه صفحه تمرکزم از بین میرود، آشفته میشوم ....
- وی تصدیق کرد: «دیگر نمیتوانم جنگ و صلح را بخوانم. تواناییاش را از دست دادهام. حتی یک پست وبلاگ که بیش از سه یا چهار پاراگراف باشد، برایم خیلی زیاد است که بخواهم به طور دقیق درکش کنم. به طور سطحی میخوانمش.»
- آنها دریافتند که استفادهکنندگان از این سایت «نوعی رفتار سرسری خواندن» از خود بروز دادند: از یک منبع به دیگری جست میزدند و به ندرت به منبعی که قبلاً دیدهبودند بازمیگشتند؛ معمولاً پیش از «جَستن» به یک سایت دیگر، بیش از یک یا دو صفحه از یک مقاله یا کتاب را نمیخواندند. گاهی مقالهای طولانی را ذخیره میکردند، اما مدرکی نداریم که نشان دهد زمانی برمیگشتند و واقعاً آن را میخواندند ....
- «ما آنچه که میخوانیم نیستیم، ما آن گونه که میخوانیم، هستیم.» ولف بیم آن دارد که شیوه خواندنی که با اینترنت رواج مییابد، شیوهای که «کارایی» و «فوریت» را بر هر چیز دیگر برتری میدهد، در حال تضعیف توانایی ما در آن نوع مطالعه عمیقی باشد که با فراگیر شدن آثار توسط یک فناوری قدیمیتر، یعنی صنعت چاپ، ایجاد شد. وی میگوید ما در هنگام مطالعه آنلاین تمایل داریم «تنها به رمزگشایان اطلاعات» تبدیل شویم. قابلیت ما در تفسیر متن و ایجاد ارتباطهای ذهنی غنی که هنگام مطالعه عمیق و بدون پرسه حواس ایجاد میشود، تا حد زیادی بیکار میماند.....
خواندن این مقاله را توصیه می کنم.
یکی از دلایلی که تلاش می کنم نوشته های هریک از مطالب وبلاگ از یکی، دو پاراگراف تجاوز نکند این است که خودم وقتی می خواهم مطلبی را در سایت و وبلاگی بخوانم، معمولاً اگر طولانی باشد، یا از قید خواندن آن می گذرم، یا از نیمه راه، آن را رها می کنم. احساسم این است که کمتر کسی پیدا می شود که حوصلۀ خواندن مطالب طولانی را داشته باشد. سر زدن به سایت ها، به نوعی شبیه گشته و گذار در شهر توسط گردشگرها است، که هر جایی اندکی درنگ می کنند و می گذرند.
از سوی دیگر، در جریان کار با دانشجویان به این نتیجه رسیده ام که بسیاری از آن ها در پایگاه های اطلاعاتی جستجو می کنند تا جستجویی کرده باشند!!! به طور مداوم مقاله ذخیره می کنند و بعد از خواندن حداکثر چکیده، آن را به کنار می نهند!!
حالا با خواندن این مطلب، دیدم که این شیوه ی همگانی است وشاید به نوعی تغییر در عادت فکر کردن، مطالعه کردن، حفظ کردن و حتی پژوهش است، که گسترش فناوری اطلاعات با خود به ارمغان آورده. سؤال اساسی اینجاست که آیا فناروی های جدید در حال شکل دادن انسانی جدیدی است!! مقاله طولانی است ولی چند خطی که نظرم را جلب کرد را در زیر آورده ام: (منبع اصلی مقاله مجله آتلانتیک است)
- قبلاً به آسانی میتوانستم در یک کتاب یا مقالهای طولانی غوطهور شوم. ذهنم درگیر جریان روایی متن یا تغییر جهتهای استدلال میشد و ساعتها در امتداد رشتههای طولانی نثر پرسه میزدم. اکنون دیگر به ندرت چنین چیزی رخ میدهد. معمولاً بعد از دو یا سه صفحه تمرکزم از بین میرود، آشفته میشوم ....
- وی تصدیق کرد: «دیگر نمیتوانم جنگ و صلح را بخوانم. تواناییاش را از دست دادهام. حتی یک پست وبلاگ که بیش از سه یا چهار پاراگراف باشد، برایم خیلی زیاد است که بخواهم به طور دقیق درکش کنم. به طور سطحی میخوانمش.»
- آنها دریافتند که استفادهکنندگان از این سایت «نوعی رفتار سرسری خواندن» از خود بروز دادند: از یک منبع به دیگری جست میزدند و به ندرت به منبعی که قبلاً دیدهبودند بازمیگشتند؛ معمولاً پیش از «جَستن» به یک سایت دیگر، بیش از یک یا دو صفحه از یک مقاله یا کتاب را نمیخواندند. گاهی مقالهای طولانی را ذخیره میکردند، اما مدرکی نداریم که نشان دهد زمانی برمیگشتند و واقعاً آن را میخواندند ....
- «ما آنچه که میخوانیم نیستیم، ما آن گونه که میخوانیم، هستیم.» ولف بیم آن دارد که شیوه خواندنی که با اینترنت رواج مییابد، شیوهای که «کارایی» و «فوریت» را بر هر چیز دیگر برتری میدهد، در حال تضعیف توانایی ما در آن نوع مطالعه عمیقی باشد که با فراگیر شدن آثار توسط یک فناوری قدیمیتر، یعنی صنعت چاپ، ایجاد شد. وی میگوید ما در هنگام مطالعه آنلاین تمایل داریم «تنها به رمزگشایان اطلاعات» تبدیل شویم. قابلیت ما در تفسیر متن و ایجاد ارتباطهای ذهنی غنی که هنگام مطالعه عمیق و بدون پرسه حواس ایجاد میشود، تا حد زیادی بیکار میماند.....
خواندن این مقاله را توصیه می کنم.