فیلتر شدن گذر عمر

22 بهمن 1389

دیروز، اول وقت، یکی از دانشجویان سابق ام از طریق ایمیل این خبر رو برام فرستاد: فیلتر شدن گذر عمر!! و بعد سیلی از سایر ایمیل های دانشجویان که چه خبر شده؟!! اول تعجب کردم چون شب قبلش سری به وبلاگ زده بودم و مشکلی نداشت. مطلب خاصی که به کسی بربخورد هم که نمی نویسم! چرا فیلتر؟ مگر چه خبری در راه است؟؟ کمی کنکاش کردم دیدم به طور خاص وبلاگ ام فیلتر نشده، کل وبلاگ هایی که از بلاگر، ورد پرس و ... استفاه می کنند، یک جا فیلتر شده است. همین طور کیلویی!!

بعضی ها به انتخاب نام گذر عمر ایراد گرفته بودند. می گفتند به وبلاگ آموزشی استاد دانشگاه نمی خورد! اما این نام برای این بود که نشان دهم که گذر عمر یک استاد دانشگاه چگونه است: مطالعه، آموزش و تدریس، پاسخ به سؤالات، راهنمایی دانشجویان، پژوهش و نگارش، و در کنار همۀ این ها دغدغه پیشرفت کشور. هر جا سؤالی برای خودم پیش می آمد که جواب آن در وب نبود یا در موضوعی مورد سؤال قرار می گرفتم، وقتی را اختصاص و مطلبی را در گذر عمر می نوشتم.ولی مثل اینکه بعضی ها این شیوۀ کار را برای اساتید نمی پسندند. مدتی قبل یکی از دوستان از راه دور پیغام داد برای چه برای این کارها وقت می گذاری؟ وقت ات ارزش دارد باید ببینی چقدر درامد کسب می کنی؟ شاید راست می گفت. نمی دانم آیا باید به این شکل کار کردن ادامه داد یا همین مقدار رو هم تعطیل کرد. بعضی ها دوست دارند که کسی کاری نکند و حرفی نزند.

خوشبختانه هنوز دسترسی به ویرایش پیام فیلتر نشده و گفتم تا این بخش فیلتر نشده این مطلب که شاید برای مدتی آخرین مطلب گذر عمر باشد، را بنویسم و آن را با شعری بسیار زیبا از قیصر امین پور پایان دهم:

ایستاده در باد

شاخه لاغر بیدی کوتاه

بر تنش جامه ای انباشته از پنبه و کاه

بر سر مزرعه افتاده بلند

سایه اش سرد و سیاه
نه نگاهش را چشم

نه کلاهش را پشم

سایه امن کلاهش اما

لانه پیرکلاغی است که با قال ومقال

قار و قار از ته دل میخواند:

آنکه میترسد، میترساند.

پست‌های معروف از این وبلاگ

طرح بلوکی تصادفی شده

کاربرد میانگین هارمونیک یا همساز

کوزه هر چه خالی تر پر هیاهوتر!